آگاهی از ارتباط کالبدهای سه گانه :
بین کالبدهای سه گانه اول و دوم و سوم حتما بایستی ارتباط و هماهنگی وجود داشته باشد؛ اگر وجود نداشته باشد، بیداری کندالینی مضر خواهد بود؛ شرایطی بایستی انجام شود که این ارتباط اتفاق افتد؛ اول اینکه از بدن فیزیکی بایستی آگاه و نسبت به آن حساس باشیم؛ حساسیت یعنی کاملا از حرکات و اعمال بدن فیزیکی آگاهی داشته باشی.
مشکل ناآگاهی در کالبدها :
هر عملی که در زندگی انجام می دهیم از آن عمل بی خبریم؛ وقتی از بدنمان تا این حد بی خبریم نا آگاهی اتفاق می افتد و در هر کالبد مضاعف می شود؛ آگاهی و عدم آگاهی در هر کالبد بصورت مضاعف به کالبد دیگر انتقال داده می شود.
«علت مضاعف بودن امتیازات در آگاهی و عدم آگاهی ظریف و حساس بودن کالبدهای بالاتر است».
آگاه شدن از کالبد فیزیکی، گام اول خودشناسی :
آگاهی باعث هماهنگی در کالبدها می شود؛ پس گام اول آگاه شدن از بدن خود است؛ اگر بیاموزیم که اعمال فیزیکی را با آگاهی کامل انجام دهیم آنگاه هویت و شناخت خود از طریق فیزیکی از بین می رود.
احساس جدا شدن از بدن فیزیکی شروع آگاه شدن از کالبد اثیری است.
سکوت نشانگر عظمت الهی :
فاصله ها و مکث های بین دو نت موسیقی معنای خاصی دارند در واقع وجود نت ها برای این است که سکوت شناسانده شود؛ اینکه عملا این سکوت چقدر برجسته است مساله اساسی در موسیقی است. با سکوت عظمت الهی نشان داده می شود.
.
جسم فیزیکی ما وسیله ای است تا بتوانیم کالبدهای ظریفتر را با آن بشناسیم اما ما جسم خود را در این مسیر بکار نمی گیریم؛ زیرا جسم ما همیشه خواب آلوده است؛ در بدنی که به سر می بریم از عمق حالت هایش ناآگاهیم؛ اگر از عمل و حرکت بدن فیزیکی آگاه باشیم به بدن دوم خویش خواهیم رسید.
خود آگاهی یعنی آگاهی کامل از بدن فیزیکی داشته باشیم .
خود آگاهی یعنی بیداری همیشگی و مدیتیشن پویا…
آگاهی از کالبد اثیری، گام دوم خودشناسی :
خشمگین شدن انسان ها مربوط به کالبد اثیری است اما ظهور بالینی آن در کالبد فیزیکی صورت می گیرد؛ یعنی اینکه اساسا خشم مختص کالبد دوم است ولی کالبد فیزیکی تنها مکان ابراز و وجود بیان آن است؛ به همین ترتیب تمام کالبدهای دیگر در جسم انسان بروز می کنند.
آگاهی و استحاله احساس خشم در کالبد اثیری :
وقتی بخواهی مانع رسیدن خشم به سطح کالبد فیزیکی شوی، احساس خشم خود را سرکوب می کنی؛ هنگامی که از روندهای بدن فیزیکی آگاه شدی کم کم جنبش های درونی خویش را ( عشق و خشم و نفرت) را در خود احساس می کنی و از آن آگاه می شوی.
تا وقتی که این نوسانات احساسی را که از کالبد دوم اوج می گیرد در خود حس نکنی تنها کاری که می توانی انجام دهی سرکوب کردن احساسات است که متاسفانه با سرکوب کردن آن از دست آن خلاصی پیدا نخواهی کرد.
پس بایستی یاد بگیری احساس خشم را در کالبد اثیری به روی دیگر آن تبدیل کنی ( محبت ) و آن را به جسم فیزیکی خود انتقال دهی.
«تمام احساس ها و عواطف از کالبد اثیری سرچشمه می گیرد».
اثرات احساس ترس در کالبد اثیری :
در ترس این کالبد منقبض می شود؛ این انقباض در بدن فیزیکی ما نیز تاثیر می گذارد؛ بعد از مدتی کوتاه این انقباض در بدن اثر می کند؛ در هنگام ترس ارتعاشات بدن فیزیکی بعد از مدت کمی تمام می شود ولی ارتعاشات در بدن اثیری همچنان ادامه دارد به شکل لکنت، جهش چشمها، لرزش و …
زن ها همیشه به دنبال سوژه ای برای ترسیدن هستند و ارتعاشات ترس را همواره آماده دارند و ترس با شخصیت زن ها عجین است و به همین علت ارتعاشات کالبد اثیری در زن مهیاست.
هماهنگی کیهانی با گسترش کالبد اثیری :
در مدیتیشن فرد با قابلیت های کالبد اثیری احساس گستردگی و وسعت وجود خود را می کند؛ احساس می کند که وجودش در فضای اتاق معلق است؛ بعد از هوشیاری می فهمی که جسم فیزیکی تو هیچ حرکتی نداشته ولی تجربیاتی در جای دیگر برای تو اتفاق افتاده؛ این مربوط به کالبد اثیری توست و کالبد اثیری امکانات نامحدودی برای گسترش دارد؛ تحت تاثیر احساسات و عواطف منقبض و منبسط می شود؛ این کالبد می تواند به اندازه کره زمین یا بیشتر وسعت بگیرد و یا آنقدر کوچک شود که درون یک اتم جای بگیرد.
اگر بتوانی زندگیت را با روندهای بسط دهنده منطبق کنی در تو هماهنگی کیهانی اتفاق خواهد افتاد.
( به عبارتی ساده سالک کسی است که از قبض و بسط ها، بسط را انتخاب کرده و آن را گسترش دهد. )
اگر در شرایط قبض زندگی کنی، ناهماهنگ می شوی؛ بسط جزء ذاتی هماهنگی است؛ وقتی فردی با تمام ظرفیتش بسط پیدا کرد آنوقت با کالبد اول مرتبط می شود و اگر ترس داشت و بسته شده ارتباط کالبد اول و دوم قطع می شود و بخاطر همین به گوشه ای پناه می برد؛ کالبد اثیری آماده ترک بدن فیزیکی می شود، در زمانی که ترس بزرگی به او وارد می شود.
آگاهی از کالبد سوم یا کالبد علی یا کالبد سماوی گام سوم خودشناسی :
حرکات این کالبد بسیار ظریفتر از قبلی است؛ بسیار ظریفتر از خشم و نفرت و عشق و … اگر کالبد اثیری را کاملا درک نکرده باشی دسترسی به جنبش های کالبد سوم بسیار سخت است؛ زمانی می توانیم به کالبد علی دست پیدا کنیم که کاملا بر جهان عواطف دست یافته باشیم؛ وقتی عواطف متراکم می شوند به شکل عمل خود را نشان می دهد.
محبت جاری : ارتعاشات کالبد اثیری در شکل عمل خود را نشان می دهد ( خدای جاری).
ارتعاشات کالبد سوم :
ارتعاشات کالبد سوم ظریفتر از عواطف است؛ ارتعاشات در کالبد اثیری اگر تبدیل به انفعالات فیزیکی شود کالبد علی خود را نشان داده است؛ مثلا وقتی کسی به تو محبتی می کند احساسات تو را برانگیخته می کند و دوست داری به این احساس جواب دهی تا اینجا به کالبد اثیری مربوط می شود و اگر این احساس به عمل تبدیل شود کالبد سوم تو وارد عمل شده است.
محبتی که در حال اوج گرفتن است اتم های خاص خود را از کالبد اثیری گرفته است، اگر این اتم ها صعود نکنند یا شکافته نشوند تو نمی توانی محبت کنی.
کالبد علی مجموعه ای از نوسانات است؛ اگر کالبد اثیری بیدار شده باشد و تا منشاء احساس در آن سفر کنی خود را در بدن سماوی یا بدن علی مشاهده خواهی کرد.
آگاهی جاری و عملی اصل مهم توجه به کالبد علی :
نتیجه : « اگر به کالبد سوم خود دسترسی پیدا کنی و آن را تجربه کنی خواهی فهمید که عشق و نفرت هر دو یکی هستند و خشم و محبت و …
اصل این است که از ترکیب آن دو عصاره ای خالص به نام آگاهی جاری و عملی از آن بوجود آوری».
اگر محبتی به کسی می کنی علت آن را بدان؛ عصاره عشق و نفرت خنثی است از جنس خدا؛ از ترکیب دو چیز متضاد می توانی خدا را پیدا کنی.
آگاهی از عشق و نفرت به عنوان اشکال یک انرژی خالص :
در کالبد سوم متوجه می شوی که انرژی نوسانات عشق و نفرت با هم یکی است و اختلاف تنها در نوسان آن است؛ سالک تنها در کالبد سوم است که می فهمد چرا فکر مملو از احساسات متضاد است؛ پس یاد بگیریم از هیچکس خرده نگیریم، هر دو حالت یک انسان چه منفی و چه مثبت هر دو خالصند و از یک منشاء سرچشمه می گیرند؛ به عبارتی اختلاف کمی است؛ تا وقتی متوجه نشوی که تمام احساسات متضاد ما اشکال مختلفی از یک انرژی هستند، مشکلات بشری حل نخواهد شد.
نتیجه : « از هیچ شخصی نمی توان خرده گرفت».
آگاهی از افکار و رهایی از تضادها :
این را بدان که تا وقتی که درگیر افکار هستی در این دو نیمه نوسان داری؛ گاهی خوب و گاهی بد؛ تا اینگونه هستی به ثبات نخواهی رسید و لذت وفادار بودن را نخواهی چشید؛ در علم تاریکی و روشنایی دو چیز متضاد همدیگرند اما این غلط است؛ تاریکی یعنی حداقل روشنایی؛ اگر تلاش کنیم در تاریکی هم می توانیم نور را ببینیم؛ به عبارتی هیچ تاریکی وجود ندارد که در آن نور نباشد؛ شاید چشم های ما نور و تاریکی را درست نبیند اما نور و ظلمت هر دو یکی هستند؛ آنها اشکال و نوسانات مختلفی از انرژی یکسانی هستند.
پس بدانیم که هیچ چیز داغ و سردی هم وجود ندارد هر چیز متضادی عبارت است از تجارب نسبی؛ خوب و بد، زشت و زیبا، نور و تاریکی، زن و مرد و.. اصطلاحات گمراه کننده زمینی بیش نیستند.
نوسانات عشق و نفرت مثل تاریکی و روشنایی است.
بیداری در کالبد سوم و رهایی از تضادها :
وقتی با کالبد سوم آشنا می شوید، در شرایط عجیبی قرار می گیرید؛ به عبارتی دیگر در اختیار تو نیست که عشق بورزی یا نفرت؛ اینها یک چیزند با دو نام؛ وقتی یکی را انتخاب می کنی خود بخود دومی را هم انتخاب کرده ای؛ بنابراین کسی که در کالبد سوم بیدار می شود از تضادها رها می گردد؛ کسی که به کالبد سوم می رسد آنجا را سرزمین ارتعاشات و نوسانات خواهد یافت؛ در آن کالبد هیچ احساسی وجود ندارد، کسی که به کالبد سوم رسیده با دیدن هر کس می تواند نوسانات و فرکانس های ساطع شده از شخص را تشخیص دهد؛ الان که نمی توانی حالات دیگری را بفهمی تنها به این دلیل است که نوسانات کالبد سوم خود را نمی فهمی؛ نوسانات ساطع شده از کالبد سوم در اطراف سر جمع می شود.
رنگ هاله برگرفته از نوسانات کالبد سوم :
هاله زرد دور سر پیامبران همین نوسانات کالبد سوم است؛ هر چه عمیق تر به درون خود وارد شوی به همان نسبت می توانی درون دیگران را ببینی؛ رنگ لباس استاد ها بر اساس کالبد ها انتخاب شده بود؛ بودا چون به کالبد هفتم رسیده بود رنگ زرد را برای شاگردانش انتخاب کرد؛ از سطح سوم به بعد رنگ هایی را می بینید که نتیجه نوسانات ظریف درونی است؛ رنگ لباس بودایی ها بیشتر زرد است؛ رنگ لباس هندوها نارنجی است؛ جین ها رنگ سفید را انتخاب کرده اند.
2 دیدگاه
موكتى جان
خيلى ممنون از مطلبى كه به اشتراك گذاشتى
من يك مدتى هست كه مشغول مطالعه اين موضوع هستم
بيشتر منابع انگليسى هستند اما براى كسى كه مطالب رو فارسى مطالعه ميكنه، مطالب واقعا محدوده،
پيشنهادم براى شما اين هست كه انسجام مطلب رو بيشتر كنى. من متوجه هستم كه شما حجم مطالب زيادى رو بصورت فشرده مطرح ميكنى اما براى كسى كه مبتدى هست و تازه با اين مطلب آشنا شده موجب سردرگمى ميشه، شايد اگر بتونى توضيحاتت رو بيشتر كنى شفاف تر بشه.
من بقيه مطالب رو هم مطالعه ميكنم و نظرمو با شما در ميون ميذارم.
با آرزوى آگاهى براى همه
مريم
ممنون بابت همراهی و نظرتون